خدایان المپیک

یونانیان کوه الپ را سرزمین خدایان می دانستند و بهمین سبب معبد خدایان را المپیک می گفتند. قرنها در یونان پانتئون (معبدی که به کلیه خدایان تعلق داشته) رونق داشت و معروفترین خدایان آنها عبارتند از:

زئوس

خدای رعد و برق، خدای آسمان و هوا بود زئوس دانای کل، قادر کل و خدای اعظم یونان بود و سلاح غیر قابل مقاومت وی آذرخش یا فرستادن تیرهایی از برق بشمار می رفت.

هرا

همنشین زئوس “سپیدبازور”، نقش وی در دستگاه خدایان محافظت از زنان و حمایت از جهان زنان بود.

ایریس

نقش پیامبر را از طرف زئوس داشته است و دیگر آنکه دوشیزه مصاحب زئوس در روزهای جمعه بود و برای حمل پیامهای زئوس در روی سرسره قوس قزح می لغزید و حرکت می کرد.

هیفستوس

خدای آتش بود و خدای کارگر و آهنگر نیز وبده است و برای خدایان اسلحه می ساخت. اما بر عکس ظاهر، خدایی مهربان و صلح دوست بوده است و حامی صنعتگران بشمار می رفت.

ارس

خدای جنگ بود ولی در دستگاه خدایان محبوبیتی نداشته است و خدایان او را مانند پهلوان پنبه ای احمق می نگریستند.

آرتمیس

ربه النوع درندگان و بانوی بزرگ دامهای وحشی. او دختر زئوس بود و یک شکارچی باکره بشمار میرفت که همیشه دوست داشت بر روی تپه ها به تعقیب گوزنهای وحشی بپردازد. وی نیز حافظ موجودهای جوان از جمله نگهبان ولادت کودکان نوزاد بود.

آپولون

برادر دوقولی آرتمیس بود و با نواختن چنگ خویش خدایان را محسور و مجذوب می ساخت و به وسیله غیب گویی خود در معبد، آینده مردان را پیشگویی میکرد. آپولون بعلاوه خدای نور و نعمت و راستی و حقیقت و خدای ایده آلی یونانیان باستان بود.

هلیوس

خدای مظهر آفتاب بود و همه روزه صبحگاهان گردونه آفتاب را در سراسر آسمان از سمت خاور به سوی اقیانوس باختری به حرکت می آورد و بدرون جام بزرگ زرین میراند که هیفستوس آنرا ساخته بود و سپس در خلال شب به محل اول خود بازمیگشت.

آتنا

با چشمان درخشتند کاملا به حال مسلح که هم ربه النوع جنو هم ربه النوع عقل و خرد و حافظ زندگی متمدن شهر بود. شهر آتن به نام وی نامیده شده است و خدایان او را خدای حامی آن شهر قرار دادند. پارتنون معبد وی و جغد هم پرنده منسوب به او بود.

افرودیت و اروس

افرودیت خدای عشق شهوانی و میل نفسانی و تمایل جنسی بود که در کف های دریا ولادت یافته و به سوی ساحل شنا کرده و در حوزه خدایان اولمپ سکونت گرفته بود و در آنجا پسر و مددکارش اروس خدای بالدار عشق به آرایش وی می پرداخت.

پان

خدای بدون طبیعت که دارای دو شاخ و یک دم و گوشهای نوک تیز بود و پاهای وی خشن و مودار و سم دار و شبیه به پاهای بز بود. مقر وی در اعماق جنگلها بوده است و دوست داشت که با ساز دهنی خود پریان را سرگرم سازد.

دیونی سوس

خدا تاکستان بوده است و یوزپلنگی داشت که همیشه همراه او بود. وی به اتفاق بعضی از پریان و نیم خدایان جنگلی شاخ و دمدار و سم دار که همیشه با او همراه بودند به میگساری و بدمستی و عیاشی می پرداخت و به هرزگی و اعمال جنسی اشتغال داشت و در عین حال این خدا همیشه گرفتار مصیبت و بلا بود و بارها قربانی و دوباره زنده می شد.

دمتر

خدای غلات و حبوبات بوده است و باعث نمو آنها می شد.

پوسیدن

خدای زلزله و دور زننده جهان، برادر ارشد زئوس و خدای مقتدر دریا بوده است. او طوفانهای وحشتناک می فرستاد، عصای فرماندهی وی سه شاخه داشت و مصاحب دائمی وی پسرش تریتون بود که نیمی از بدنش به شکل انسان و نیمی دیگر به شکل غول دریایی بودو با سینه خود امواج کف دریا را می شکافت و بوق خود را که از صدف دریایی بود به صدا در می آورد.

هرمس

جوانترین خدایان، خدای شوخ طبع و چابک و حامل پیامهای پدر خود زئوس بود و از دیگر وظایف وی همراهی سایه های مردگان تا جهان زیرزمینی بود.

هادس

هادس یا پلوتو برادر ارشد زئوس در جهان تاریک و سرد زیرزمینی سکونت داشته است و بر آنجا حکومت می کرد و سالی یک بار برای مدتی محدود پرسفون دختر دمتر به آنجا می آمد و مصاحب او می شد. در میان جهان زیرزمینی از همه مهیب تر سه موجود بالدار بودند به نام خشم ها که موهای سر آنها را مارها تشکیل می دادند و در اوقات معین و متناوب آشیانه های تاریک خود را ترک می گفتند و برای شکار جباران و گناهکاران سری به جهان روی زمین می زدند.