جهان دانش

نویسنده:میثم عسکری سده

جهان دانش

نویسنده:میثم عسکری سده

جهان دانش

عجب دنیای عجیبی است؛
در کله پزی ها هم،
زبان از مغز گران تر است.
درست مثل جامعه
که چرب زبان ها از عاقلان ارزشمندترند!!!

تمثیل غار

يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۴۹ ب.ظ

افلاطون از ما می خواهد که یک غار زیر زمینی تصوّر کنیم که دهانه ای به طرف روشنایی دارد. در این غار آدمیانی زندگی می کنند که از زمان کودکی پاها و گردنهاشان طوری زنجیر شده است که پشت به دهانه ی غار و روی به دیوار درونی آن دارند و هرگز نور خورشید را ندیده اند. پشت سرشان، یعنی بین زندانیان و دهانه ی غار، بر یک بلندی آتشی هست و بین آنها و آتش راهی مرتفع و دیواری کوتاه، مانند پرده ای، وجود دارد. در سراسر این راه مرتفع آدمیانی که مجسّمه ها و پیکرهای حیوانات و چیزهای دیگر را با خود حمل می کنند می گذرند، به طوری که آنچه با خود حمل می کنند بالای آن دیوار کوتاه ظاهر می شود. زندانیان که رویشان به دیوار درونی غار است نمی توانند یکدیگر و چیزهای پشت سرشان را ببیند، امّا سایه های خود و سایه های این اشیاء را که روی دیوار غار افتاده است می بینند. آنها فقط سایه ها را می بینند. این زندانیان نماینده ی اکثریّت نوع بشرند، یعنی عامّه ی مردمی که زندگی خود را در حالت خیال و پندار(ایکونِس) می گذرانند، و تنها انعکاسات صورت حقیقی را می شنوند. نظر آنها درباره ی عالَم بسیار ناقص است، و به سبب«شهوات و تعصّبات خود و دیگران که به وسیله ی زبان و خطابه به آنها منتقل شده است» به کجی و انحراف گرائیده است. و هرچند وضع آنان بهتر از وضع کودکان نیست، سخت پایبند تصوّرات کج و منحرف خویشند، و نمی خواهند از زندان نجات یابند. به علاوه، اگر ناگهان آزاد شوند و به آنها گفته شود که به واقعیاتی که قبلاً سایه های آنها را دیده اید نظر افگنید، به علّت درخشندگی زیاد نور کور می شوند، و می پندارند که سایه ها بسیار واقعی تر از واقعیّتهاست.

امّا اگر یکی از زندانیان که رهایی یافته چشم خود را به روشنایی عادت دهد، پس از مدتی خواهد توانست خود اشیاءِ محسوس را که قبلاً فقط سایه های آنها را دیده بود ببیند. این شخص رفقای خود را در روشنی آتش( که نماینده ی خورشید مرئی است) می بیند و از عالم تعصّبات و شهوات و سفسطه ها، به عالم واقعی محسوسات (زوآ) «منتقل» شده است، اگرچه هنوز به عالم معقول و واقعیّات نامحسوس عروج نکرده است. او زندانیان را آن گونه که هستند می بیند، یعنی زندانیانی در بند شهوت و سفسطه. به علاوه، اگر مداومت کند و از غار به روشنی آفتاب درآید، جهانِ منوّر به نور خورشید و چیزهای روشنی را خواهد دید که نماینده ی واقعیّات معقولند، و سرانجام، هرچند فقط با جدّ و جهد، خواهد توانست خود خورشید را که نماینده ی مثال خیر، صورت اعلی، «علّت کلّی تمام اشیاءِ حقّ و زیبا – سرچشمه ی حقیقت و عقل»، است ببیند. او آنگاه در حالت علم(نوئزیس) خواهد بود.

افلاطون خاطر نشان می کند که اگر کسی، پس از صعود به روشنی خورشید، دوباره به غار برگردد، به علّت تاریکی نخواهد توانست درست ببیند، و خود را مورد تمسخر خواهد ساخت؛ و اگر بکوشد تا دیگری را آزاد کند و به سوی نور بالا بکشاند، زندانیان، که تاریکی را دوست دارند و سایه ها را واقعیّت راستین می پندارند، اگر بتوانند او را می گیرند و به مرگ محکوم می کنند. این سخن را می توان اشاره ای به سقراط دانست، که کوشید تا کسانی را که به گفتار او گوش فرا می دادند روشن کند و انان را، به جای اینکه بگذارد به علت تعصّب و سفسطه گمراه شوند، برآن دارد که حقیقت و عقل را دریابند.

از اینجاست پافشاری او بردادن اهمّیّت زیاد به تعلیم و تریبت، که به وسیله ی آن جوانان می توانند تدریجاً به مشاهده ی حقایق و ارزشهای جاوید و مطلق رهبری شوند، و بدین ترتیب از گذراندن زندگی خود در«عالَم سایه وارِ» خطا و کذب و تعصّب و پیروی سوفسطائی و کوری نسبت به درک ارزشهای حقیقی، و غیره، نجات یابند. 

در اینجا قصد ما این است که نظریه صُوَر یا مُثُل را از جنبه هستی شناختی آن بحث کنیم. قبلاً دیدیم که در نظر افلاطون متعلّق معرفت حقیقی باید ثابت و پایدار باشد، یعنی عقلی (معقول) باشد نه حسی (محسوس)، و این شرایط و لوازم به وسیله کلی(Universal) حاصل می شود.
کلّیّاتی که ما در فکر در می یابیم خالی از مرجع عینی نیست، این مرجع عینی  چیست ؟ از نظر افلاطون کلیات وجود داند در عالمی که وی آن را عالم مثل می نامد .

اما چیزهایی هم هستند که جاودانه و تغییر ناپذیرند. آنها قالب ها یا صورت های موجوداتند.
مثلا تمام انسان ها به وجود می آیند و می میرند، اما یک چیزی هست که همه انسان ها به طور مشترک دارند، چیزی که سبب می شود آنها را انسان بدانیم.

آن چیز، الگو، قالب و یا همان صورت انسان است. این صورتها، جاودانه و تغییر ناپذیرند و در واقع الگوهایی غیر مادی هستند که تمام چیزها از روی آنها ساخته شده است. تمام انسان ها صورت انسان و تمام فیل ها صورت، یعنی قالب و ساختار فیل را دارند.

افلاطون به این نتیجه رسید که در ورای جهان مادی، باید حقیقتی نهان باشد. وی این حقیقت را عالم مثال( عالم این صورت ها ) خواند

در این عالم، صورت های جاودان و تغییر ناپذیر موجودات طبیعت وجود دارند. حقائق و واقعیات عالم که جاودان و دگرگونی ناپذیرند، تنها این صورتها هستند و آنچه ما با حواس خود درک می کنیم(یعنی پدیده های طبیعی و محسوسات)، چیزی جز سایه های این حقائق نیست.

وجود حقیقی متعلق به مثال ها است و عالم طبیعت فقط نمود آنها است. تمام امور عالم چه مادی مانند حیوانات و جمادات و نباتات و چه غیر مادی مانند شجاعت، عدالت و تمام فضایل اخلاقی، صور و حقایقی دارند که نمونه کامل این امور بوده و در عالم مثال قرار دارند.

بلکه شناخت حقیقی فقط به صورت ها یا مثال های عالم تعلق می گیرد؛ زیرا شناخت حقیقی شناختی است که عقل به دست دهد و عقل نیز فقط با امور جاودان و تغییر ناپذیر عالم، یعنی با مثال ها سروکار دارد. بدین ترتیب در نظر افلاطون، حقیقت به دو بخش تقسیم می گردد:
جهان محسوسات که شناخت ما از آن از راه کابرد حواس و بنابراین ناقص است. در این جهان همه چیز در حال تغییر است و هیچ چیز ثابت و دائمی نیست. در حقیقت در این جهان، هیچ چیز هستی و بود ندارد؛ بلکه این جهان، جهان نمودها و شدن هااست. چیزها می آیند و می روند و هیچ چیزی پایدار نیست و واقعیت ندارد.

بخش دیگر، عالم مثال است که فقط با عقل می توان از آن شناخت کامل و حقیقی به دست آورد و این عالم را نمی توان با حواس ادراک نمود.

انواع کلی شناسایی درجات شناسایی هستی شناسی(مراتب وجود) انواع کلی هستی : 

انواع کلی شناسایی

درجات شناسایی

هستی شناسی(مراتب وجود)

انواع کلی هستی

معرفت(اپیستمه)
(Genosis)

علم(نوس یانوئزیس
(Origines)
----------------------
تعقل یا استدلال عقلی  
با استفاده از

(فرضیات)

(دیانو)Understanding*

[صور علوی یا مثل] مبادی یا اصولاولیه(آخاری)
----------------------------------- 
(Archtypes) 
ریاضیات

(مفاهیم ریاضی یا صور واسطه) 
(ماته ماتیکا)

عالم معقول

نوئتا
معقولات: آئوراتا

گمان )ظن
(دوکسا) 
Opinion

عقیده)پیستیس
----------------------
پندار یا خیال)آیکازیا)

اشیاء محسوس

(جاندار و بیجان) (زواویلره
-----------------------------------

تصاویر و سایه ها

( اشیاء محسوس) 
(ایکونِس)Images 
(Copies)

عالم محسوس 
(دوکساستا) 
محسوسات: هرِاتا

 

  • میثم عسکری سده

نظرات  (۴)

  • مهدی نرم دست لطفی
  • سلام. جالبه.

    لطفا یه سرم به من بزن.
    سلام
    زیبا
  • 8341::پارت::3822
  • 5971میثم عسکری سده درود
    مطلب تمثیل غار شمارو مطالعه کردم بسیار مفید بود.
    من کارشناس فروش شرکت تبلیغاتی پارت چاپ هستم اگر روزی به ما نیاز داشتین چه در زمینه آگهی و چه کارهای چاپی خوشحال میشیم کمکتون کنیم

    این آدرس سایت ماست:
    www.partchap.ir
    اینم شماره تماسمون:
    02188756411-9512
    پاسخ:
    ممنون دوست عزیز-بنده دیگر درکار چاپ و صحافی نیستم
  • امیر امیر فریدی
  • داداش وبلاگ خوبی داری وبلاگ منو دنبال کن خواهش میکنم
    آدرس
    http://smjok.blog.ir
    دنبال کردی یه نظر بزار که دنبالم کردی
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی