جهان دانش

نویسنده:میثم عسکری سده

جهان دانش

نویسنده:میثم عسکری سده

جهان دانش

عجب دنیای عجیبی است؛
در کله پزی ها هم،
زبان از مغز گران تر است.
درست مثل جامعه
که چرب زبان ها از عاقلان ارزشمندترند!!!

هاروت و ماروت از واقعیت تا افسانه (فصل اول)

دوشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۲۶ ب.ظ

چکیده

پس از رحلت نبى مکرم اسلام(صلى الله علیه وآله) و گرایش برخى از علماى اهل کتاب به دین مبین اسلام و نیز رواج اسرائیلیان، داستان ها و مطالبى از منابع یهود و یونان باستان وارد تفاسیر مسلمانان شد که از جمله آن ها مى توان به افسانه هاروت و ماروت اشاره کرد.

از نظر قرآن کریم، هاروت و ماروت براى آموزش سحر به مردم، از جمع فرشتگان انتخاب و به زمین آمدند تا مردم در پرتو آگاهى از سحر، در مقابل سحر ساحران و شیاطین ایستاده، با آن ها مبارزه کنند.

اما در تفاسیر، ذیل آیه ۱۰۲سوره مبارکه بقره، داستانى در مورد هاروت و ماروت نقل شده که اختلافات فراوانى دارد. در این میان، معروف ترین آن ها این است که زمانى که عصیان بنى آدم افزون شد، فرشتگان به عصیان بنى آدم به محضر خداوند اعتراض کرده و خداوند به ایشان دستور داد که از میان خود چند فرشته را انتخاب کنند که آنان هاروت و ماروت را برگزیدند. سپس آن دو به زمین آمدند و مرتکب گناهانى شدند. هاروت و ماروت پس از ارتکاب این گناهان، به دستور خداوند، مخیّر به انتخاب بین عذاب دنیوى و اخروى شدند که در نهایت، عذاب دنیوى را اختیار کردند و در چاهى به نام بابل آویزان شدند و عذاب آن ها هم چنان ادامه دارد.

در این مقاله، براى بررسى داستان هاروت و ماروت به نقل هاى گوناگون موجود اشاره شده، سپس با معرفى راویان اصلى داستان، آن را بر اساس دلایل نقلى و عقلى در بوته نقد مى نهیم.

واژگان کلیدى: هاروت، ماروت، زهره، سحر، فرشته، عبدالله بن عمر و کعب الاحبار.

مقدمه

قرآن کریم کتاب انسان ساز الهى نکته هاى پرمحتوا و مفید براى بشریت دارد و آیات آن نیازمند تفسیر دقیق براى فهم بیشتر است.

گاهى برخى مفسران بزرگوار در تفسیر برخى آیات، به داستان ها و احادیثى استناد کرده اند که راویان موثّقى ندارند. به علاوه متن برخى از آن ها با نص قرآن کریم در تناقض آشکار است که از آن جمله مى توان به افسانه هاروت و ماروت اشاره کرد که در کتاب هاى تفسیرى شیعه و سنى در تفسیر آیه ۱۰۲سوره بقره آمده است. افسانه نقل شده با آن چه در آیه یاد شده آمده، اختلاف فراوانى دارد. هدف از نگارش این مقاله، یافتن پاسخ سؤالاتى است که در مورد این داستان به ذهن مى رسد؛ پاسخى مستدل و علمى.

وَاتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ وَما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَلکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النّاسَ السِّحْرَ وَما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَمارُوتَ وَما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَد حَتّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَد إِلاّ بِإِذْنِ اللهِ وَیَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَلا یَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِى الآْخِرَةِ مِنْ خَلاق وَلَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ؛ و آن چه را که شیطان ]صفت[ها در سلطنت سلیمان خوانده ]و درس گرفته [بودند، پیروى کردند. و سلیمان کفر نورزید، لیکن آن شیطان ]صفت[ها به کفر گراییدند که به مردم سحر مى آموختند. و ]نیز از[ آن چه بر دو فرشته، هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود ]پیروى کردند[، با این که آن دو ]فرشته[ هیچ کس را تعلیم ]سحر [نمى کردند مگر آن که ]قبلا به او [مى گفتند: «ما ]وسیله[ آزمایشى ]براى شما [هستیم، پس زنهار کافر نشوى.» و]لى[ آن ها از آن دو ]فرشته [چیزهایى مى آموختند که به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند. هرچند بدون فرمان خدا نمى توانستند به وسیله آن به احدى زیان برسانند. و ]خلاصه [چیزى مى آموختند که برایشان زیان داشت، و سودى بدیشان نمى رسانید. و قطعاً ]یهودیان [دریافته بودند که هرکس خریدار این ]متاع [باشد، در آخرت بهره اى ندارد. وه که چه بد بود آن چه به جان خریدند، اگر مى دانستند.

طرح مسئله

در مورد این ماجرا داستان ها و اقوال گوناگونى مطرح شده که در تعارض آشکار با یکدیگرند.

از نظر قرآن کریم هاروت و ماروت براى آموزش سحر به مردم از جمع فرشتگان انتخاب و به زمین آمدند تا مردم در پرتو آگاهى از سحر، در مقابل سحر ساحران و شیاطین ایستاده، با آن ها مبارزه کنند.

برخى گفته اند که آن دو در ابتدا ارواح طبیعت بوده اند، سپس به صورت فرشته درآمده و آدمیان باستان آن ها را پرستش مى کرده اند.

برخى دیگر «مَلَکَیْن» (با فتح لام) را که در آیه مورد بحث آمده «مَلِکَیْن» (با کسر لام) خوانده و آن دو را به عنوان دو پادشاه حاکم بابل معرفى کرده اند که در میان مردم، مشغول ترویج سحر و جادو بوده اند. برخى دیگر نیز گفته اند که آن دو، نه فرشته بوده اند و نه پادشاه، بلکه دو موجود با ظاهرى زیبا، ولى شیطان صفت بوده اند.

اما در این میان، افسانه معروفى نیز وجود دارد که گفته شده زمانى که عصیان بنى آدم افزون شد، فرشتگان از عصیان بنى آدم، به محضر خداوند اعتراض کردند و خداوند به ایشان دستور داد که از میان خود چند فرشته را انتخاب کنند و آنان هاروت و ماروت را برگزیدند. سپس آن دو به زمین آمدند و مرتکب  گناهانى همچون قتل نفس، شرب خمر، سجده بر بت و زنا شدند که سبب این گناهان، زنى زیبارو به نام زهره بود که او نیز پس از فراگرفتن نام اعظم خداوند به آسمان ها رفت و به صورت ستاره زهره فعلى مسخ گردید. هاروت و ماروت نیز به دستور خداوند، مخیر به انتخاب بین عذاب دنیوى و اخروى شدند که در نهایت، عذاب دنیوى را اختیار کردند و در چاهى به نام بابل آویزان شدند و عذاب آن ها همچنان ادامه دارد.

سؤال هاى تحقیق

با توجه به آن چه گفته شد، در این جا چند پرسش مطرح است:

1. آیا این سخن که هاروت و ماروت، معصیت خدا کردند پشتوانه روایى دارد یا خیر؟

2. هاروت و ماروت، فرشته بوده اند یا پادشاه؟

3. با فرض صحت فرشته بودن این دو، آیا انجام معصیت توسط ایشان با عصمت فرشتگان منافاتى ندارد؟

فرضیات تحقیق

1. هاروت و ماروت دو فرشته از فرشتگان الهى بوده اند؛

2. افسانه نقل شده درباره هاروت و ماروت خرافى و جعلى است.

تعاریف و مفاهیم واژگان تحقیق

هاروت و ماروت: «الفاظ هاروت و ماروت اصلا آرامى و معنى آن ها شرارت و سرکشى است».

در کتاب واژه هاى دخیل در قرآن مجید آمده است که: «مارگلیوث گمان مى برد که ریخت و هیأت این نام ها دلیل بر اصل آرامى آن هاست و آن ها را مظهر و تجسّم آرامى، شرارت و عصیان مى داند».

امّا لفظ ماروت در زبان سریانى هم آمده است، و در این زبان به معناى شاهنشاهى است.

در مورد عربى یا غیر عربى بودن این اسم ها، اغلب مفسران گفته اند که این دو واژه، غیر منصرف هستند، چون علاوه بر غیر عربى بودنشان، معرفه نیز مى باشند.

برخى نیز گمان مى کنند که این دو واژه از «هَرت» و «مَرت» گرفته شده اند. امّا اگر هاروت و ماروت از این دو ریشه باشند، باید منصرف مى شدند و این خود دلیلى بر نادرست بودن این نظریه است.

از نظر Sant clair tisdalle، نام هاروت و ماروت، ایرانى الاصل است.

در این مقاله، مراد از هاروت و ماروت، دو فرشته از فرشتگان خداوند متعال است که خداوند براى ابطال سحر، ایشان را به زمین فرستاد تا به مردم، طریقه ابطال سحر را آموزش دهند و چون هاروت و ماروت در آیه شریفه سوره بقره «وَما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَمارُوتَ» مفتوح آمده، در حالى که  بایستى مکسور مى آمد، غیر منصرف اند و لغت غیر عربى مى باشد.

مَلِک: «شاهى، کشور (ملک) پادشاه».

ملائکه (جمع مَلَک): «فرشتگان، پیام رسانندگان یا از (مُلک نیرو) و از آن جائیکه فرشتگان به مفهوم نیروئیها مى باشند که در همه چیز و همه جا وجود دارند و علت بالیدگى و حفظ و کمال اشیاء مى شوند.» در این مقاله، منظور از مَلِک، پادشاه و مراد از مَلَک، فرشته مى باشد.

جَعْل در تعریف لغوى، عوض کردن چیزى از حالت و معناى اصلى آن است و در اصطلاح، مطلبى را نادرست و دروغ ادا کردن است.

هاروت و ماروت در کتاب هاى غیر اسلامى

الفاظ هاروت و ماروت طبق گفته مورخان در کتاب هایى مثل کتاب هاى ارمنى، اوستا، کتاب هاى تاریخىِ مصر و در متن اسلاونى خنوخ و... با تغییر قابل ملاحظه اى آمده است.

Sant clair tisdalle، با نام هوروت به معناى حاصل خیزى، و موروت به معناى بى مرگى در یک کتاب ارمنى برخورد کرده که این دو لفظ نام دو خدا از خدایان کوه مازیس یا آرارات مى باشد.

وتس نلد در یک افسانه مصرى که خود او آن را ترجمه کرده، به دو نام «هورواناتى» و «آمه رکاتى» برخورد کرده است که شبیه اسامى هاروت و ماروت هستند. وى خواستار منطبق کردن هاروت و ماروت بر آن ها شده است.

در اوستا نیز الفاظى به چشم مى خورد که به لغات هاروت و ماروت بى شباهت نیستند. آرتور جفرى در کتاب واژه هاى دخیل در قرآن مجید مى نویسد:

لاگارد آن ها را با هئوروتات و امرتات در اوستا که بعداً در فارسى جدید به صورت خرداد و مرداد درآمده اند، یکى دانسته است.

این مطلب با اندکى تغییر در کتاب هاى اعلام قرآن و فرهنگ کامل لغات قرآن آمده است. هم چنین در متن اسلاونى خنوخ (باب ۳۳، آیه ۱۱، ب)، هاروت و ماروت به صورت اریوخ و ماریوخ آمده اند.

اسامى اصلى هاروت و ماروت از نظر ثعلبى

ثعلبى، فرشتگانى را که به زمین آمدند، سه تن مى داند: «عزا، عزایا و عزربائیل». عزربائیل از همان روز نخست، پشیمان شد و از درگاه الهى درخواست کرد که به آسمان برگردد. خداوند نیز دعاى او را اجابت کرد. ولى دو تن دیگر معصیت کردند و پس از ارتکاب گناه، نامشان از عزا و عزایا به هاروت و ماروت تغییر کرد.

هاروت و ماروت، دو فرشته الهى

قرآن مجید در آیه ۱۰۲سوره مبارکه بقره از هاروت و ماروت به عنوان دو فرشته نام برده است. در کتاب هاى متعددى نیز بیشتر با همین دو عنوان از آن ها یاد شده است، با این تفاوت که پس از ذکر نام ایشان و اشاره به فرشته بودنشان، به انجام معصیت و عذاب شدنشان اشاره شده که درباره صحت و سقم این مسئله بحث خواهیم کرد.

اکنون سخن افرادى را که به فرشته بودن هاروت و ماروت و عذاب شدن ایشان اشاره کرده اند، نقل مى کنیم:

از نظر علامه سیل، مترجم و مفسر قرآن، آن دو طبق نوشته مغان ایران، دو فرشته بودند که نافرمانى خداوند کرده، از این رو به فرمان خدا در چاه بابل آویزان شدند. کلبى نیز بیان مى کند که این دو، دو فرشته اند که در بابل آن ها را عذاب مى کنند.

در کتاب ترجمان القرآن درباره تعریف هاروت، ذیل این واژه آمده است: «فرشته اى است آویخته نگونسار در چاه بابل». همین تعریف نیز ذیل واژه ماروت آمده است.

البته در برخى کتاب ها پس از معرفى هاروت و ماروت، اشاره اى به معصیت آن ها نشده است. براى مثال در العقد الفرید آمده است که هاروت و ماروت دو فرشته بودند که پس از آمدن به بابل، به مردم آموزش سحر دادند. این مطلب در تفسیر کابلى و لسان العرب نیز آمده است.

غیر از مطالب گفته شده، نقل دیگرى وجود دارد که مى گوید:

این ها در ابتدا ارواح طبیعت بودند، و سپس به صورت فرشتگان درآمدند، و ارمنیان باستان آن ها را به عنوان دو خدا ستایش مى کردند.

قول ضعیف دیگرى نیز وجود دارد که مى گوید هاروت و ماروت همان جبرئیل و میکائیل مى باشند.

ضعف این قول به این دلیل است که خداوند متعال در چند آیه قبل از آیه ۱۰۲سوره بقره، (در آیه ۹۸)، صراحتاً الفاظ «جبرئیل» و «میکائیل» را به کار برده و بهجاى آن ها از الفاظ دیگرى استفاده نکرده است. علاوه بر این، جبرئیل در قرآن با نام هاى دیگرى همچون «روح القدس» و «روح» نیز معرفى شده است و غیر از این ها نام هاى دیگرى براى جبرئیل ذکر نشده است.

آیا هاروت و ماروت انسان و پادشاه بودند؟

عده اى نیز لفظ «مَلَکینِ» در آیه شریفه را «مَلِکینِ» خوانده اند که برخى از آن ها عبارت اند از: ابن عباس، ابن أبزى، ضحّاک و حسن بصرى.

دلیل ابن عباس این است که وى مى گوید چطور ممکن است دو نفر انسان بى دین را فرشته بنامیم، پس آن ها دو پادشاه بوده اند.

عدّه اى دیگر، هاروت و ماروت را دو مرد مثل مردم دیگر دانسته اند.و عده اى نیز آن دو را دو مرد سخت و نیرومند و قوى و بى ایمان دانسته اند. برخى دیگر نیز گفته اند که مراد از هاروت و ماروت، دو پیامبر الهى یعنى داوود و سلیمان است.

  • میثم عسکری سده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی