جهان دانش

نویسنده:میثم عسکری سده

جهان دانش

نویسنده:میثم عسکری سده

جهان دانش

عجب دنیای عجیبی است؛
در کله پزی ها هم،
زبان از مغز گران تر است.
درست مثل جامعه
که چرب زبان ها از عاقلان ارزشمندترند!!!

نکاتی عرفانی از تذکرة الاولیا

سه شنبه, ۷ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۰۴ ب.ظ
خداوند رزاق

اِنَّ اللّه َ هُوَ الرَّزاقُ ذُوالقُوَةِ الْمَتینُ.

همانا روزی دهنده ی خلق تنها خداست که صاحب قوّت و قدرت ابدی است.

نقل است که شبی را دختری آمد در همه ی خانه هیچ نبود. بدو گفتند: «چرا از کسی چیزی نخواهی تا کار مهمان بسازی؟».

گفت: ندانسته اید که سؤال، بخیلان را کنندو خبر غایبان را دهند. در آن وقت که این مهمان در این پرده ی ظلمت مادر بود، لطف حق تعالی راتبه ی معده ی او همی ساخت، اکنون که به صحرا جهان آمد، روزی، که باز گیرد؟».

خلعت الهی

قال علی علیه السلام : لا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللّه ُ حُرّا.

بنده ی دیگری مباش که همانا خداوند تو را آزاد قرار داده است.

[شبلی در جوانی] اَمیر دماوند بود از بغداد او [و امیر ری] را نامه ای رسید. او با جمعی به حضرت خلیفه ی بغدادرفتند و خلعت خلیفه بستندند. چون بازمی گشتند، مگر امیر (ری) را عطسه ای آمد به آستین جامه ی خلعت دهن و بینی پاک کرد. این سخن به خلیفه گفتند: «چنین کرد». خلیفه بفرمود تا خلعتش برکشیدند و از عمل امارتش معزول کردند. شبلی از آن متنبه شد، اندیشه کرد که: «کسی که خلعت مخلوقی را دستمال (آلوده) می کند، مستحق عزل و استخفاف می گردد و خلعت ولایت بر او زوال می آید، پس آن کس که خلعت پادشاه عالم را دستمال کند تا با او چه کنند؟». در حال به خدمت خلیفه آمد. [خلیفه] گفت: «چه بُوَد؟» گفت: «ایها الامیر! تو که مخلوقی، می نپسندی که با خلعت تو بی ادبی کنند و معلوم است که قدر خلعت تو چند بود؛ پادشاهِ عالم مرا خلعتی داده است از دوستی و معرفت خویش که هرگز کِی پسندد که من آن را به خدمت مخلوقی دستمال کنم، پس [از نزد خلیفه ] برون آمد.

صلابت مؤمن

قال الصادق علیه السلام : اِنَّ الْمُؤْمِنَ اَشَدُّ مِنْ زُبُرِ الْحَدیدَ، اِنَّ زُبُرَ الْحَدیدِ اِذا دَخَلَ النّارِ تَغَیَّرَ وَ انَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ قُتِلَ ثُمَّ نُشِرَ ثُمَّ قُتِلَ لَمْ یَتَغَیَّرْ قَلْبُهُ.

همانا مؤمن سخت تر از پاره ی آهن است. پاره ی آهن اگر داخل آتش شود، تغییر می کند، ولی مؤمن اگر کشته شود سپس پاره پاره شود (سپس زنده شود) و باز کشته شود، قلبش (از ایمان) برنمی گردد.

نقل است که (ابوبکر واسطی) روزی با اصحاب در خانه نشسته بود و در آن خانه روزنی بود. ناگاه آفتاب در آن روزن افتاد. هزار ذره به هم برآمده بود.شیخ گفت: «شما را این حرکات ذره ها تشویش می آرد؟» اصحاب گفتند: «نه» شیخ گفت: «مرد موحد آن است که اگر کونین و عالمین و باقی هرچه هست، اگر همچنین (مانند این ذره ها) در حرکت آید که این ذره ها، یک ذره درون موحد را تفرقه پدید نیاید، اگر موحد است.

همت

قال الامام علی علیه السلام : قَدْرُ الرَّجُلِ عَلی قَدْرِ هِمَّتِهِ.

ارزش و مرتبت شخص به اندازه همت اوست.

نقل است که کسی (به ابوبکر صیدلانی) گفت: «مرا وصیتی کن». گفت: «همت، همت، که همت مقدم همه ی اشیاء است و مدار جمله ی اشیا بر اوست و رجوع کلِّ اشیاء به اوست».

استغفار

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : خَیْرُ الْعِبادَةِ الإسْتِغْفارُ.

بهترین عبادت استغفار (طلب بخشش) است.

[عبداللّه منازل] گفت: حق تعالی یاد کرده است همه عبادات را که: الصابرین و الصادقین و القانتین و المنفقین و المستغفرین بالاسحار. و ختم جمله ی مقامات بر استغفار کرده است تا بنده بینا گردد برتقصیر خویش بر همه ی افعال و احوال، پس از همه استغفار کند».

صبر

قال علی علیه السلام : الصَّبْرُ جُنَّةٌ مِنَ الْفاقَةِ

صبر، سپر تنگدستی است.

[سفیان ثوری] روزی اصحاب را گفت: «خوش و ناخوش طعام بیش از آن نیست که از لب به حلق رسد. این قدر اگر خوش است و ار ناخوش صبر کنید تا خوش و ناخوش نزد شما یکی شود که چیزی که بدین زودی بگذرد، بی آن صبر توان کرد».

اعمال نیک

قال علی علیه السلام : اَلشَّرَفُ عِنْدَاللّه ِ سُبْحانَهُ بِحُسْنِ الاَْعْمالِ لابِحُسْنِ الاَْقْوالِ.

شرف و بزرگی نزد خداوند متعال به نیکویی کرده هاست نه به نیکویی گفته ها.

سفیان ثوری گفتنی: «ای اصحاب حدیث! زکات حدیث بدهید». گفتند: «حدیث را زکات چیست؟» گفت: آن که از دویست حدیث لااقل به پنج کار کنید (عمل نمایید).

وصف اهل معرفت

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : لِکُلِّ شَئً مَعْدِنٌ وَ مَعْدِنُ التَّقْوی قُلُوبُ الْعارِفینَ.

هر چیزی معدنی دارد و معدن پرهیزکاری دل های اهل معرفت است.

نقل است که فتح موصلی گفت: «اهل معرفت آن قومند که چون سخن گویند، از خدا گویند و چون عمل کنند، برای خدا کنند و چون طلب کنند، از خدای طلب کنند».

ارکان توبه

قال علی علیه السلام : التَّوْبَةُ عَلی اَرْبَعَةِ دَعائِمَ: نَدْمٌ بِالْقَلْبِ وَ اسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ وَ تَرْکٌ بِالْجَوارِحِ وَ عَزْمُ اَنْ لایَعُودُ.

توبه بر چهار رکن استوار است: پشیمانی به دل و طلب بخشش به زبان و ترک آن عمل به اعضای بدن و تصمیم بر این که به آن عمل باز نگردد.

(نقل است که ابوبکر کتانی) گفت: حقیقتِ استغفار، توبه است و توبه اسمی است جامع شش چیز: اول، پشیمانی بر آنچه گذشت، دوم، آن که بیش به گناه رجوع نکند. سوم، گزاردن هر فریضه که میان او و خداست. چهارم، ادای مظالم خلق، پنجم، گدازانیدن هر گوشت که از حرام رسته باشد. ششم، تن را الم طاعت بچشاند چنان که حلاوت معصیت چشانید.

کوتاهی آرزو

قال الامام الباقر علیه السلام : اِسْتَجْلِبْ حَلاوَةَ الزِّهادَةِ بِقَصْرِ الاَْمَلِ.

شیرینی پرهیزگاری را با کوتاهی آرزو طلب کن.

[حاتم اصمّ] گفت: هر چیزی را زینتی است و زینت عبادت خوف است و علامت خوف کوتاهی امل است.

شتاب در کار خیر

قال الباقر علیه السلام : من همّ بشئ من الخیر فلیعجله.

هر کس قصد کار نیکویی داشت، در آن شتاب کند.

حاتم اصم گفت: شتاب زدگی از شیطان است مگر در پنج چیز: طعام پیش مهمان نهادن و تجهیز میت و نکاح دختران بالغ و وام گزاردن و توبه از گناه.

مقام پیامبر صلی الله علیه و آله

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ما خلق اللّه خلقا افضل منّی و لا اکرم علیه منّی.

خداوند هیچ مخلوقی را بهتر از من و بزرگوارتر از من نیافریده است.

(به ابوبکر واسطی) گفتند: «هیچ کس از مقام محمد صلی الله علیه و آله بگذشت؟ (بالاتر رفت؟) گفت: خود هیچ کس به مقام محمد نرسید که هر که دعوی کند که کسی از مقام او بگذشت یا بگذرد، زندیق بود که نهایت درجه ی اولیا بدایت (درجه ی انبیاء است.

اهمیت واجبات

قال علی علیه السلام : اِنَّ اللّه َ افْتَرَضَ عَلَیْکُمْ فَرائِضَ فَلا تُضَیِّعوُه

خداوند برای شما فریضه هایی را واجب کرده است، پس آن ها را تباه مسازید (و به جای آورید)

نقل است که عبداللّه منازل گفت: «هیچ کس فریضه ای ضایع نکند از فریضه ها الا که مبتلا گردد به ضایع کردن سنت ها و هر که به ترک سنتی مبتلا گردد، زود باشد که در بدعت افتد».

دوری از تاریکی ها

در مذمت پرخوری

قال الامام الصادق علیه السلام : لَیْسَ شَیْ ءٌ اَضَرَّ لِقَلْبِ المُؤمِنِ مِنْ کَثْرَةِ الاَْکْلِ.

برای قلب مومن هیچ چیز زیان رساننده تر از پرخوری نیست.

نقل است که ابوسلیمان دارابی گفت: «هر که سیر خورد، شش چیز به وی درآید: عبادت را حلاوت نیابد و حفظ او در یاد داشت حکمت کم شود و از شفقت بر خلق محروم ماند که پندارد که همه ی جهانیان سیرند و عبادت بر وی گران شود و شهوات در وی زیادت گردد و همه ی مومنان گِردِ مساجد گردند و او گرد مزابل (در اینجا منظور از گشتن به گرد مزابل حضور در مجالس فساد و لهو است)

غلبه ی غفلت

قال علی علیه السلام : وَیْلٌ لِمَنْ غَلَبَتْ عَلَیْهِ الْغِفْلَةُ فَنَسِیَ الرِّحْلَةَ وَ لَمْ یَسْتَعِدَّ.

وای بر کسی که غفلت بر او غلبه کرده و به خاطر آن مرگ را از یاد برده و برای آن آماده نمی شود.

یک بار شبلی درعید جامه ی سیاه پوشیده بود و نوحه می کرد گفتند: «امروز عید است؛ تو را جامه سیاه است؟» گفت: «از غفلت خلق از خدای».

آثار غفلت

قال علی علیه السلام : مَنْ غَلَبَتْ عَلَیْهِ الْغِفْلَةُ ماتَ قَلْبُهُ.

هر کس که غفلت بر او غالب شود، دلش می میرد.

یک روز شبلی از محله ای می گذشت و جماعتی از متنعمان دنیا به عمارت و تماشای دنیا مشغول شده بودند، شبلی نعره ای بزد و گفت: دل هایی است که غافل مانده است از ذکر حق تا لاجرم (خداوند) ایشان را مبتلا کرده است به مردار و پلیدی دنیا.

دوری از شهوات

قال علی علیه السلام : اِمْنَعْ نَفْسَکَ مِنَ الشَّهَواتِ تَسْلِمْ مِنَ الآفاتِ.

نفس خودت را از شهوات بازدار تا از آفت ها سالم بمانی.

حاتم اصم گفت: «شهوت سه قسم است: شهوتی است که در خوردن و شهوتی است در گفتن و شهوتی است در نگرستن در خوردن اعتماد بر خدای عزو جل نگه دار و در گفتن راستی نگه دار و در نگرستن غیرت نگه دار».

شیرینی مرگ

قالی علی علیه السلام : اَفْضَلُ تُحْفَةِ الْمُؤْمِنِ الْمَوْتُ.

بهترین هدیه برای شخص مؤمن، مرگ است.

روزی در پیش یحیی بن معاذ می گفتند که: «دنیا با ملک الموت (عزراییل) حَبّه ای نیرزد» گفت: «اگر ملک الموت نیستی (نبود) حبه ای نیرزیدی. «اَلْمَوْتُ جِسْرٌ یُوصِلُ الحَبیبَ اِلَی الْحَبیبِ» گفت: «مرگ جسری (پلی) است که دوست را به دوست می رساند».

گریه ی دنیا و خنده ی آخرت

قال علی علیه السلام : اِجْعَلْ لاِآخِرَتِکَ مِنْ دُنْیاکَ نَصیبا.

برای آخرت خود از دنیایت سهمی قرار بده.

نقل است که (یحیی بن معاذ) یک بار به دوستی نامه نوشت که دنیا چون خواب است و آخرت چون بیداری. هر که به خواب بیند که می گوید، تعبیرش این بود که در بیداری بخندد و شاد گردد. تو در خواب دنیا بگری تا در بیداری آخرت بخندی و شاد باشی. (یعنی در دنیا بر خود سخت بگیر و پرهیزکاری پیشه کن تا به مقامات والای اُخروی نایل شوی).

فروش علم

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : وَیْلٌ لاُِمَّتِی مِنْ عُلَماءِ السُوءِ یَتَّخِذوُنَ هذَا الْعِلْمَ تِجارَةً.

وای بر امت من از دانشمندان بد که علم را وسیله تجارت (و معاش) خود قرار می دهند.

نقل است که (ابوالعباس سیاری) روزی به دکان بقال شد تا جوز (گردو) خرد. سیم بداد، صاحب دکان شاگرد را گفت: «جوز بهترین گزین» شیخ گفت: هر که را فروشی، (به شاگردت) همین وصیت کنی یا نه؟» گفت: «نه، لیکن از بهر علم تو می گویم» گفت: «من فضل علم خویش به تفاوت میان دو جوز بندَهم و ترک جوز گرفت.

  • میثم عسکری سده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی