جهان دانش

نویسنده:میثم عسکری سده

جهان دانش

نویسنده:میثم عسکری سده

جهان دانش

عجب دنیای عجیبی است؛
در کله پزی ها هم،
زبان از مغز گران تر است.
درست مثل جامعه
که چرب زبان ها از عاقلان ارزشمندترند!!!

آدم و حوا وفرزندان

شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۲۰ ب.ظ

آدم از بهشت بر روی کوه صفا «کوه ابوقیس» و حوا بر کوه «مروه» فرود آمدند. هنگامی که خداوند آدم و حوا را بر زمین فرود آورد به هیبت دو پرنده بودند که از ترس می لرزیدند، آدم که از بهشت رانده شد عریان بود تا اینکه خداوند اراده فرمود تا از برگ درختان بهشتی بر او جامه ای بپوشاند وقتی او بر زمین فرود آمد بوی خوش برگ درختان بهشتی در فضای زمین پیچید و بعد از آن تمام درختان معطر گشتند و اولین حیوانی که از آن برگ خورد آهو بود که باعث شد آن بوی خوش در جسم و خونش نفوذ کند و سپس در نافه اش جمع شود.

پروردگار متعال به جبرئیل فرمود؛ من آدم و حوا را مورد رحمت خویش قرار دادم. پس توهم برایشان یکی از خیمه های بهشتی را بنا کن و جبرئیل نیز به فرمان پروردگار در همان مکانی که فرشتگان قبل از آدم خانه کعبه و ستونهای آن را بنا کرده بودند خیمه ای بنا کرد و ستون آن خیمه، شاخه ای از یاقوت سرخ بود که نور آن تمام کوههای مکه را روشن ساخت.

خداوند هفتاد هزار فرشته را مأمور کرد تا از آدم و حوا بر روی زمین محافظت کنند، سپس جبرئیل به فرمان خدا با سنگ هایی که از کوه صفا و مروه و طور سینا و جبل السلام آورده بود، به ساخت خانه خدا مشغول شد. و به امر خدا نیز سنگهایی از کوه ابوقبیس به محل احداث خانه کعبه آورد. و هنگامی که کار ساخت خانه تمام شد، فرشتگان به طواف خانه خدا پرداختند و پس از آن آدم و حوا هفت مرتبه به دور خانه چرخیدند، خداوند دو نهال تاک از آسمان برای آدم فرو فرستاد و آدم آن دو نهال را در زمین کاشت. و آن هنگام که نهال ها به ثمر رسیدند، ابلیس دور آن دو نهال را دیواری کشید و ادعای مالکیت آنها را کرد. هنگامی که مشاجره آنها بالا گرفت، روح القدس به قضاوت میان آن دو آمد و به قضاوت پرداخت. او آتشی را به سوی تاکها پرتاب کرد که دو سوم از درخت انگور را سوزاند و هنوز ثلثی از درختان هنوز سرسبز بود. روح القدس گفت؛ آن قسمتی که سوخت، سهم ابلیس بود و مابقی سهم آدم می باشد.

بعد از نزول آدم و حوا بر روی زمین خداوند دانه های انواع گیاهان را بر آدم از بهشت فرستاد و دستور کار کشت و زراعت را به او داد.

آدم و حواء به فرمان خداوند ازدواج کردند و خداوند از آدم خواست که حواء را به سمت خویش فرا خواند و آدم از حواء خواست اما او نزد آدم نیامد. در عوض از آدم خواست تا نزد حواء رود و این آدم بود که به طرف حواء رفت و اگر آدم نیز این کار را نمی کرد جریان آفرینش به گونه ای دیگر تغییر می یافت.

آدم در هفتاد بار زایمان حواء، صاحب یکصد و چهل دختر و پسر شد. و اولین فرزندان آدم و حواء هابیل بود که به همراه دختری بنام «اقلیما» متولد شد و در زایمان دوم قابیل بود که به همراه دختری بنام «لوزا» متولد شد. لوزا از زیباترین دختران آدم بود.

آدم تصمیم گرفت تا لوزا را به ازدواج هابیل و اقلیما را به ازدواج قابیل درآورد، ولی قابیل از این رأی پدر عصبانی شد و لب به اعتراض باز کرد.آدم به آنها گفت؛ هر کدام جداگانه قربانی نزد خداوند ببرید و هر کدام که مورد قبول خداوند قرار گرفت او با لوزا ازدواج خواهد کرد و آنها این چنین کردند نذر هابیل مقبول پروردگار قرار گرفت. و باز قابیل اعتراض کرد و بعد از این اتفاق به امر خدا هابیل با حوریه ای بهشتی بنام «نزلة» وصلت نمود و قابیل با دختری از گروه جنّیان بنام «جهانه» ازدواج کرد.

  • میثم عسکری سده

نظرات  (۶)

متشکرم
سبک قشنگی کار کردی. موفق باشید
سلام وبلاگتون عالیه
خوشحال میشم تبادل لینک داشته باشیم
شما دنبال شدید
سلام :) میزبان شما در وب پاتوق عشق هستیم ....
  • گروه فرهنگی صبح امید
  • آخرین فرصت در همایش معلم جاوید
    سلام
    منبع نداشت؟؟؟
    پاسخ:
    سلام...خیر ...اطلاعات بنده بوده
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی