آزادی
واژه ی آزادی، یا به فارسی افغانستان حریت، به مفهوم مختلطی اشاره دارد که شامل مفاهیم پایهای خودمختاری، حکومت بر خود و استقلال از یک سو، و توانایی کلی در انجام کارها، داشتن انتخابهای مختلف و توانایی کسبهدفها از سوی دیگر میباشد. داشتن انتخابهای مختلف در مورد انجام یک کار (optionality) به این معنی است که اگر شخص بخواهد آن را انجام دهد، هیچ چیز نباید او را از انجام آن بازدارد و اگر نخواهد آن را انجام دهد، هیچ چیز نباید او را مجبور به انجام آن کند. حد بالای این قابلیت انتخاب این است که حتی عوامل درونی روانی نیز مانعی در انجام انتخاب ایجاد نکنند. میزان وجود این قابلیت انتخاب شخصی لزوماً ربط مستقیمی به خود مختاری حکومتی یک جامعه ندارد.
تعریف آزادی
آزادی امکان عملی کردن تصمیمهایی است که فرد یاجامعه به میل یا اراده ی خود میگیرد. اگر انسان بتواند همه ی تصمیمهایی را که میگیرد، عملی کند و کسی یا سازمانیاندیشه و گفتار و کردار او را محدود نکند و در قید و بند در نیاورد، دارای آزادی مطلق، یعنی آزادی بی حد و مرز است. اما چون انسانها به طور اجتماعی زندگی میکنند، نمیتوانند آزادی مطلق داشته باشند. زیرا آزادی بی حد و مرز یک فرد به پایمال شدن آزادی افراد دیگر اجتماعمیانجامد. به همین سبب است که هر جامعهای با قانونها و مقررات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خاصی هم حافظ آزادیهای افراد آن جامعه میشود و هم حد و مرزهایی برای این گونه آزادیها به وجود میآورد. قانونها و مقررات جهانی نیز آزادیهای مردم سراسر جهان و حد و مرزهای آنها را در جامعهٔ جهانی معین و مشخص میکنند. تلاشها و مبارزههای انسان در طول تاریخ زندگانی او همواره برای بدست آوردن آزادی مشروع و قید و بند زدن به آزادی مطلق فرمانروایان ستمگر و زورمندان بوده است.
جوامعی که توانستهاند بر حاکمان خودکامه پیروز شوند و حکومتهای فردی و استبدادی را براندازند، از آزادیهای فردی و اجتماعی زیادی برخوردار شدهاند. قانون اساسیهر جامعه، اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق کودک یا پیماننامه حقوق کودک نمونههایی از نتیجهٔ هزاران تلاش بسیاری از انسانها هستند که در راه بدست آوردن آزادیهای فردی و اجتماعی از آسایش و مال و جان خود گذشتهاند.
امروزه با اینکه اصول آزادیهای فردی و اجتماعی در جامعههای کنونی جهان معین شدهاند، ولی هنوز راه درازی در پیش است تا این آزادیها که بر قانونها و اعلامیهها نقش یافتهاند در نظامها و حکومتهای سیاسی گوناگون جهان به سود مردم به کار بسته شوند. شکلهای تازهٔاستعمار و وابستگیهای سیاسی و اقتصادی و نطامی و فرهنگی بعضی از کشورها به قدرتهای بزرگ سبب محدود شدن و حتی از میان رفتن آزادیهای فردی و اجتماعی در بعضی از کشورها شده است.
آیزایا برلین برای آزادی حدود ۲۰۰ تعریف را ادعا میکند. همین امر سبب شده است که تعریف دقیقی از آزادی ارائه نشود و به تبیین مصادیق آن اکتفا شود. با این همه میتوان برای آزادی دو شاخصه مهم در نظر گرفت. یکی فقدان مانع که این شاخصه در تعریف لغوی آزادی نیز نهفته است (در زبانهای فارسی، انگلیسی و عربی) و دیگری امکان بروز و انجام خواست مورد نظر. برای فهم بهتر این مطلب میتوان به پرندهای در قفس اشاره کرد که پرنده را فاقد آزادی میدانیم چون دارای مانع است اما اگر پرنده از قفس آزاد باشد اما مجال پرواز نداشته باشد (مثلاً پرهایش بریده باشد یا به خاطر ضعف امکان پرواز نداشته باشد) باز هم وی آزاد تلقی نمیشود. توجه به دو شاخصه فوق برای تعریف آزادی ضروری است.
هگل، آخرین فیلسوف صاحب مکتب تاریخ فلسفهٔ غرب، معتقد بود آزادی جوهر حیات است همچنانکه کشش جوهر آب است.
انواع آزادی
واژه آزادی به خودی خود واژه گستردهای است و با عبارتهایی همچون آزادیهای اجتماعی و حقوق بشرآمیخته شدهاست.
برخی از آزادیهای شناختهشده به شرح زیرند:
- آزادی مذهب
- آزادی پوشش
- آزادی اقتصادی
- آزادی تجمعهای صلحآمیز
- آزادی رایدادن و انتخابات آزاد و دمکراتیک
- آزادیهای اجتماعی
- آزادی جنسی (از جمله آزادی در عشق به همجنس)
- آزادی سیاسی
- آزادی آکادمیک
- آزادیهای قومی و ملیتی
- آزادیهای مدنی
- آزادی بیان
- آزادی پسازبیان
- آزادی رسانه و مطبوعات
- آزادی انتقاد کردن از قدرت
- آزادی اعتراض کردن
- آزادی مقاومت (از جمله در برابر اشغال نظامی، استعمارو امپریالیسم)
- آزادی در تولید هنر
- آزادی وصیت
- آزادی اجتماع
- آزادی ادیان
- آزادی انجمن
- آزادی اندیشه
- آزادی خواندن
- آزادی رسانه
- آزادی فکری
- آزادی مدنی
- آزادی منفی
آزادی در اسلام
سید محمد جواد غروی در کتاب مبانی حقوق در اسلامچنین مینویسد که آزادی مطلوب اسلام اینست که بشربتواند در سایهٔ آن به حقوق طبیعی خود دست یابد بنابراین دانشمندان و عالمان باید با قلم و بیان خود امت را آگاه سازند و منافع مادی و معنوی وی را به او بشناسانند تا در نتیجه عدالت و احسان و تعاون بر نیکی و تقوی بر روابط بین مردم حاکم شود و به موازات آن استبداد و خودکامگی از بین برود.همچنین آزادی قلم و بیان به منظور افشاء حقایق و انتقاد از مفاسد است تا از فساد حکومت و جامعه به هر شکل که باشد جلوگیری شود. حفظ حقوق خلق و تأمین و مصالح جامعه و قلع مادهٔ ظلمو جنایت و خیانت، تحقق بخش ترقی و استکمال ملت است و این عین آزادی است.
آزادی در ادبیات
فرخی یزدی، دو غزل با ردیف آزادی دارد. مطلع غزل اول چنین است:
قسم به عزت و قدر و مقام آزادی | که روحبخش جهان است، نام آزادی |
همچنین غزل دوم با این مطلع آغاز میشود:
آنزمان که بنِهادم، سر به پای آزادی | دست خود زجان شستم، از برای آزادی |
- ۹۶/۱۰/۰۱
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.