جهان دانش

نویسنده:میثم عسکری سده

جهان دانش

نویسنده:میثم عسکری سده

جهان دانش

عجب دنیای عجیبی است؛
در کله پزی ها هم،
زبان از مغز گران تر است.
درست مثل جامعه
که چرب زبان ها از عاقلان ارزشمندترند!!!

چرا عدد هفت مقدس است؟

جمعه, ۴ خرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۵۰ ب.ظ

فرقه هایی نیز در شیعه وجود دارند که معتقد به هفت امامند و در حقیقت هفت امامی هستند. مانند اسماعیلیه که امامت را پس از جعفر صادق به پسرش اسماعیل پایان می دهند و این به علت احترامی است که برای عدد هفت قایل بودند و طبقات زمین و آسمان و تعداد اندام های انسان و تعداد امامان و درجات مومنان را هم هفت می دانستند.

 

در آیین زرتشتی هم احترام و توجه به عدد هفت دیده می شود که مشخص ترین مورد آن هفت امشاپسند (اهورا مزدا، بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ یا اسفند، خورداد، امره تات یا امرداد) و هفت دیو یا عامل شر (اکومن، ایندره، ساوول، ناهیه، تیریز، زیریز و آئشمه) و داشتن هفت آتشکده ی مقدس (آذر مهر، آذر نوش، آذر بهرام، آذر آیین، آذر خرداد، آذر برزین، آذر زردهشت) و تقدس هفت ستاره و هفت آسمان و  یا هفت صفت هرمز یا هفت فرشته ی مقرب که عبارتند از: بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد و امرداد که با اهورامزدا که در راس آن ها قرار می گیرد، هستند. یکی از قدیمی ترین بخش های اوستا (هتین هاییتی) هفت فصل دارد و در متون کهن جهان به هفت اقلیم تقسیم می شود. این هفت اقلیم در گات ها "هپته بومی" یا هفت بوم نامیده می شود و در بخش های دیگر اوستا نام آن "هپتو کرشوره" یا هفت کشور است. این هفت کشور چنین اند: ارزه در مغرب، سوه در مشرق، فردذفش در جنوب شرقی، ویددفش در جنوب غربی، روبرشت در شمال غربی، وردجرشت در شمال شرقی و خونیرس کشور مرکزی که ایرانشهر با کشور ایران در همین کشور مرکزی قرار داشت که حدود آن چنین بود.

حد زمین ایران که میان جهان است از میان رود بلخ است از کنار جیحون تا آذرآبادگان و ارمنیه تا به قادسیه و فرات و بحرین و دریای پارس و مکران تا به کابل و طغارستان و طبرستان. این تقسیم بندی در کتاب های اسلامی به "هفت اقلیم" یا اقالیم سبعه شهرت یافته است.

گذشته از هفت اقلیم، هفت کوه و هفت دریا را در روی زمین فرض می کردند این هفت کوه در معجم البلدان چنین تعریف شده است: «اولین کوه کوه قاف است که به گرد عالم برآمده و بلندی او قریب فلک رسیده و جرمش از زمرد است و کبودی هوا از انعکاس آن اوست، دوم کوه دماوند و سوم سراندیب که نقش قدم آدم علیه السلام در آن کوه است و از انگشت تا پاشنه آن هفتاد گز است، چهارم کوه گلستان در توس و پنجم کوه ورن در بلاد مغرب، ششم کوه لز گلیان یا جبل قبق (قفقاز) و هفتم کوه چین. در شاهنامه ی فردوسی هم در داستان هفت خوان رستم نام هفت کوه آمده است:

گذر کرد باید ا بَر هفت کوه / ز دیوان به هر جا گروها گروه
و یا 
چو رخش اندر آمد بدان هفت کوه / بدان مزه دیوان گروها گروه


همچنین گفته می شد که برگرد هر یک از آن هفت کوه دریایی هست و به این ترتیب معتقد بودند که تعداد دریاهای عالم نیز هفت است. نام این هفت دریا در کتاب های مختلف با یکدیگر متفاوت است ولی به هرحال شمار آن ها هفت است. 
در قرآن سوره ی لقمان آیه ی ٢۶ نیز به این هفت دریا اشاره شده است که ترجمه ی آیه چنین است:
«اگر درختان که بر زمین اند قلم ها شوند و آن هفت دریاها سیاهی شوند، تمام نمی شود کلمات خدا».


در آیین های دیگر باز هم به عدد هفت برمی خوریم مثلن در آیین مانوی هفت ایزد وجود دارد که مانند هفت امشاسبند زرتشتی اند و یا در آیین مهر هفت مقام مقدس وجود داشته که برای دخول به هر یک غسل خاصی لازم بوده است.

در تصوف هم عدد هفت مورد توجه بوده. هفت وادی سلوک به نظر شیخ عطار، طلب و عشق و معرفت و استغناء و توحید و حیرت و فنا بوده که مولوی آن ها را "هفت شهر عشق" می نامد و از نظر آن ها «هفت مردان» مردان خدایند.

 

عدد هفت چنان با داستان ها و افسانه های ایرانی عجین شده است که کم تر افسانه ای وجود دارد که در جایی از آن به عدد هفت برنخوریم و یا دست کم داستان با هفت شبانه روز جشن به پایان نرسد.
معمولن قهرمان داستان ها هفت خواهر یا برادر دارد یا مثل سند باد هفت سفر برای او پیش می آید. داستان های شاهنامه هم خالی از هفت نیستند. فردوسی برای آن که قدرت و حقانیت قهرمانانش را نشان دهد آنان را از هفت خوان یا هفت منزلگاه خطر می گذارند و پادشاهان بزرگ داستان هایش را پادشاه هفت کشور می خواند.

عدد هفت در فرهنگ عامه هم محلی ویژه دارد که مشهورترین هفت آن سفره ی "هفت سین" است که همه با آن آشنایند و گفته می شود که بازمانده رسم قدیمی تری است که "هفت شین" است.
هفت دیگر، "هر هفت" است که اشاره به آرایش کامل زنان و یا اصولن آرایش است، از اصطلاح اخیر "هفت قلم آرایش" هنوز هم در زبان باقی است و باز اگر در آیین ها و سنن باز مانده از زمان های پیشین مطالعه کنیم به هفت های دیگری بر می خوریم که حکایت از اعتقاد راسخ پیشینیان ما به نیروی خارق العاده این عدد دارند مراسمی که در شب هفت برگزار می شود، وردهایی که باید هفت بار خوانده شوند و بسیاری هفت های دیگر.

تاریخ دقیق ورود «هفت سین» به مراسم نوروزى دقیقن مشخص نیست، ولی در متأثر بودن این آیین از جایگاه ویژه ی عدد هفت در فرهنگ ایران زمین، هیچ شکى نیست. یکى از قدیمى ترین اسنادى که نشانگر نماد هفت سین است مطلبى است که ابوریحان بیرونى در آثار الباقیه ذکر کرده است، بدین توضیح که «چون جمشید بر اهریمن که راه خیر و برکت و باران سبز شدن گیاه را گرفته بود، پیروز شد و دوباره باران باریدن گرفت و گیاهان سبز شدند، مردم گفتند روز نو (یعنى روز نوین و دوره اى تازه) آمده است. پس هر کسى ظرفى جو کاشت و مردم در روز نوروز در هفت طرح، هفت نوع غله کاشتند و سبز کردند.» .

طالع بینى آریایى، در معرفى این عدد آورده است که: «عدد هفت نماد و جوهره از خودگذشتگى، اخلاق مدارى، اشراق و شفقت، پاکى، روشنایى و معنویت است. عدد سحر آمیز هفت، با تحرکات هستى همگام است و خرد را پیروز مى کند و هر کسى طالعش را تحت تأثیر عدد هفت بداند آن را خوش یمن مى داند...».  تعریفى که بازتاب نظر و دیدگاه اقوام آریایى در باره ی جایگاه و ویژگى مثبت و خارق العاده عدد هفت است. صادق هدایت نیز متوجه ی متفاوت بودن این عدد شده و در کتاب «نیرنگستان» مى نویسد: «عدد هفت داراى خاصیت و اعتبار مخصوصى است و در همه ی افسانه ها و قصه هاى قدیمى به آن برمى خوریم. در قصه ها، هفت کفش آهنى و هفت عصاى آهنى، هفت آسمان، هفت روز هفته، هفت گنبد بهرام، هفت خوان رستم، هفت سین، هفت دختران، هفت اختران، هفت کشور و غیره.»

برخلاف جزء اول نام  آیین سفره ی "هفت سین"  (هفت) درخصوص جزء پایانى آن (سین)، نظرات گوناگونی وجود دارد: بسیارى آن را اشاره اى بر هفت فرشته ی کیش زرتشتى مى دانند که در نزد ایرانیان بسیار ارجمند و والا بوده است و هر یک از سین هاى خوان هفت سین را نماینده ی یکى از این فرشته ها مى دانند و مى گویند: هر یک از آن هفت خوانى را که ایرانیان به هنگام نوروز مى چیدند، نماینده یکى از این هفت سپنتا (امشاسبند) است و چون تلفظ سپنتا دشوار بوده، تنها به گفتن هفت "سین" بسنده کرده و رفته رفته «هفت سین» را در یک خوان گردآوردند. به نظر دکتر مهرداد بهار، آیین «هفت سین» در ارتباط با تقدس هفت سیاره بوده است و گمان بر این بوده که اگر کسى هر هفت را در اختیار داشته باشد، نظر لطف هر هفت سیاره را به خود جلب کرده و خوشبخت مى شود. 
ولى در برخى نوشته ها که از سفره ی «هفت سین» سخن رفته می گویند که «هفت سین» همان «هفت چین» است و تضادى بین این دو وجود ندارد و منظور از «هفت چین» به دو معناى آن بازمى گردد: یکى این که هفت چیزى که باید بر سفره چیده شود و دیگر به معنى هفت گونه چیزى که از درخت چیده شده باشد و پس از حمله ی تازیان، چون تازیان حرف (چ) را نمى توانستند بگویند آن را هفت سین گفتند که «هفت» چیز با مطلع «س» (سنجد، سیب، سبزه، سمنو، سیر، سرکه و سماق) هسته ی اصلى آن راتشکیل مى دهد و خیر و برکت و زیبایى آن با حضور کتاب مقدس مسلمانان (قرآن) و زرتشتیان (اوستا)، گلاب، اسپند، سکه، آیینه، شمع، تخم مرغ هاى منقوش و جام آبى که ماهى سرخى میهمان آن است، مضاعف مى شود.

از دیگر موارد میتوان مناطقی از جمله هفت گل،هفت تپه و هفت شهیدان در شهرستان باستانی مسجدسلیمان را نام برد.

  • میثم عسکری سده

نظرات  (۲)

  • محمد قربانعلی بیک
  • مطلب بسیار جالب و آموزنده ای بود.
    ممنون
    حیلی حوب بود
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی